* قیام آفرینی و تولید نهضت
بسیاری از افراد سطحی نگر و قشری بر این باورند که ما باید فقط مصرف کننده نهضت کربلا باشیم. اما روشنفکران و آزاد اندیشان با بصیرت معتقدند که نهضت کربلا و حماسه عاشورا دو پیام اساسی دارد:
1) مصرف کردن.
2) تولید نهضت و قیام آفرینی.
نهضت حسینی به نسل آگاه درس می دهد که اگر مشکل دینی داری، خود را اصلاح کن و اگر صالح هستی، برخیز و مصلح جوامع بشری باش. اگر مشکل اخلاقی داری، پیرو رهبران الهی باش و الاّ برخیز و امام دیگران باش. و اینکه گفته اند«کلُّ یومٍ عاشورا وکلُّ أرضٍ کربلا »
یعنی در همه مکان ها و زمان ها می توان
تولید نهضت کرد. نباید فقط مصرف کننده نهضت شد، بلکه بایستی در راستای جوامع بشری قیام کرد و تولید نهضت کرد. (22)
یکی از خطبه های مهم و مهیج و تاریخیِ حسین بن علی (علیهما السلام) خطبه ای است که آن حضرت درسال 58 هجری، دو سال قبل از هلاکت معاویه و در بحران و اختناق و ظلم و فشاری که از سوی دستگاه حاکم اموی بر امت اسلامی وارد می گردید، ایراد فرموده است. این خطبه شریف از سه بخش مستقل تشکیل یافته است که امام (علیه السلام ) در بخش سوم و آخرین خطبه خود وظیفه علما و خواص و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و مفاسد و مضرّات سکوت آنان را در مقابل زورگویان و فتنه گران بیان کرده اند، که آکنده از پیام ها و درسها و عبرتها است، لکن مقام، گنجایش نقل و ترجمه تمام این بخش را ندارد و فقط به نقل آخرین قسمت ازاین بخش بسنده می کنم:
«فإن لم تنصرونا و تنصفونا قوی الظلمه علیکم و عملوا فی إطفاء نور نبیکم و حسبنا الله و علیه توکلنا و الیه المصیر»(23)؛ شما ای گروه علمای دین ! اگر ما را یاری نکنید و در گرفتن عدل و داد، با ما هم صدا نگردید، ستمگران در مقابل شما قدرت بیشتری پیدا خواهند نمود و در خاموش کردن مشعل فروزان«نبوت»فعال تر خواهند گردید.
در راستای این پیام والای حماسه عاشورا، علما و روحانیون در طول تاریخ در این راه قدم برداشته اند و در راه احیای اسلام و قرآن و تولید نهضت، صفی عظیم از« شهداء الفضیله »را تشکیل دادند؛ هزاران شهیدی که نام آنان زینت بخش تاریخ است و شهدای گمنامی که باید در کتاب علیین با نام آنان آشنا گردید و باید خاضعانه در پیشگاهشان چنین گفت:
سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت، که رساله علمیه و عملیه خود را و مرکب خون نوشته اند، و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساخته اند. افتخارو آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت، که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند وعقال تمنّیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند، و سبکباران به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودند. سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقّه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره ی پیکرشان گواهی کرده است
و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه ی مردم خود، اولین قربانی ها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقه ی ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه ها و روحانیت را درک کرده اند در خلسه ی حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه ی شهادت نخواسته اند...
از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان که به حق از جهاتی افضل از دماء شهیدان است که بگذریم، آنان درهر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارت ها و تلخی هایی متحمل شده اند وهمراه با تحمل اسارت ها و تبعیدها، زندان ها و اذیت و آزارها و زخم زبان ها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده اند. شهدای روحانیت منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند، یقیناً رقم شهدای گمنام حوزه ها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهی به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باخته اند، زیاد است.»(24)
انقلاب اسلامی ایران لبیکی بر خطبه حسین بن علی(ع)
وجود مبارک امام راحل (ره) نیز که رهبری نهضت اسلامی را در ایران به عهده گرفت و بنیان جمهوری اسلامی را بنا نهاد، خود را مخاطب پیام کربلا و مستمع راستین پیام امام حسین (علیه السلام) دانست؛ پیامی که به او می گفت : اگر طالحی صالح باش و اگر صالحی، مصلح باش و ایشان در خود صلاح را احراز کردند وبرخاستند و اصلاح جامعه را به عهده گرفتند و به ندای عرشی حسینی لبیک گفتند و در بی سابقه ترین حرکت، تمام معادلات سیاسی نظامی جهان را در هم ریخت و تیشه بر ریشه همه آنها زد و در ویرانه های شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله، بنای محکم و استوار جمهوری اسلامی را به وجود آمورد.
* تقدم دین و حفظ اصول بر مال و جان
«إن کانَ دینُ محمد (صلّی الله علیه و آله ) لم یستَقم إلاّ بقَتلی فیا سیوف خُذینی »(25)؛ اگر دین محمد استوار وپایدار نمی شود جز با کشته شدن مکن پس ای شمشیرها مرا بگیرید.
یکی دیگر از پیام های حماسه عاشورا تبیین نقش رهبری و امامت در حراست و صیانت از دین و مکتب اسلام است. حادثه خونین عاشورا بیانگر این حقیقت است که اگر هستی و بقا دین به خطر افتد، رهبری حتّی به قیمت فدا کردن جان خود و فرزندانش به میدان خواهد آمد و از خاموش شدن خورشید فروزان دین جلوگیری به عمل خواهد آورد.
نکته قابل توجه این است که اولاً مسئله حراست و صیانت از دیانت محدوده خاصی ندارد و بر همگان حفظ دین و اسلامیت به هر طریق ممکن واجب است و در نهایت اگر حفظ و بقا دین مستلزم بذل جان و مال باشد، باید به این تکلیف عمل شود. و ثانیاً چنانچه مردم از تکلیف سرباز زدند، مسئولیت سنگینی بر دوش رهبری خواهد بود و اگر حیات دین در خطر جدی قرار گرفت و حفظ دین و جلوگیری از نابودی اسلام مستلزم جهاد و بذل جان امام هم باشد، این تکلیف عملی خواهد شد.و همین است فلسفه شهادت امام حسین(علیه السلام ) و تفسیر کلمات نورانی آن حضرت از مدینه تا کربلا و همین است مفهوم جمله ای که فرموده اند:
.« الإسلامه محمدی الحدوث و حسینی البقاء »
* شناسایی خواص غیر متعهد
قال الحسین (علیه السلام):«یا شبث بن ربعی و یا حجار بن ابجر و یا قیس بن الأشعث و یا یزید بن الحارث ألم تکتُبوا إلی :أن قد أینعت الثّمار و اخضرّ الجنّات و إنما تقدم علی جند لک مجنّد فاقبِل «قالوا له: لم نفعل، فقال :سبحان بلی و الله قد فعلتم »(26)؛ ای شبث بن ربعی، ای حجار بن ابجر، ای قیس بن اشعث و ای یزید بن حارث آیا به من ننوشتید که : میوه ها رسید، باغ ها سرسبز شده، تو بر سپاهی که برایت مهیاست وارد می شوی، پس رو به ما کن.آنها پاسخ دادند:ما ننوشتیم.فرمود: سبحان الله به خدا سوگند شما بودید که نوشتید.
از دیگر درس ها و پیام های حادثه عاشورا، شناسایی و معرفی خواص غیر متعهد و بی بصیرت است. یعنی چهره ها و عناصری که در افکار عمومی و در جریانها مؤثّر هستند، افرادی که سر شناسان جامعه و دارای شخصیت مذهبی، اجتماعی هستند و می توانند نقش ایفا کنند و جامعه را به حرکت در آورند، آنان که قول و عمل و گفتار و کردارشان و حرکت و سکوتشان برای آحاد ملّت، الگو و سر مشق است و بایستی موقعیت و شخصیت خود را بشناسند و ارزش واقعی خود را دریابند و در فکر سعادت جامعه و نجات مظلومان باشند.ولی بر اثر علل و عواملی، در بیان حقایق و یا موضع گیری به موقع و یا همراهی با جریان و جبهه حق خودداری کرده و باز می مانند و یا به جبهه باطل می پیوندند.جریان عاشورا نماد روشنی از خیانت و کوتاهی مجموعه ای از خواص است که می توانستند با شناخت فرصتها و موضع گیری مناسب جلو انحراف و حاکمیت باطل را بگیرند و نگذارند جریان نبوت و رسالت از مسیرش خارج و مشتی ریاست طلب غیر صالح بر جایگاه رسالت تکیه زده و زمینه حادثه عاشورا را فراهم کند.
آری، اگر حسین بن علی (علیهما السلام ) انحراف شخصیت های روحانی و معنوی آن دوران را که در مسئله ولایت پدیدار گردیده بود، ریشه همه مفاسد اجتماعی و زیربنای همه ستم ها و ظلم ها معرّفی می کند، امروز انحراف از مقام والای ولایت فقیه و کشیده شدن به راه های غیر مستقیم، مسلّماً مفاسد و خطرات بس بزرگتر از آنچه در زمان ائمه (علیهم السلام ) اتفاق افتاد، به همراه خواهد داشت. اگر حسین بن علی(علیهما السلام ) از دست علما و محدثین و سرشناسان و خواصِّ آن روز که به جای مبارزه با دشمنان، راه سازش با آنان را پیموده اند و به جای حرمان و تحمل رنج در راه تعالی اسلام و قرآن، رفاه شخصی و لذّت مادی را برگزیده اند، شدیداً می نالد و ذلّت و نقمت و نکبت و دوری از رحمت الهی را برای چنین افراد غیرمتعهدی پیش بینی می کند. همه اینها هشدار و تلنگری است به خواص و سرشناسان امروز جوامع بشری که باید خیلی مراقب عملکردها، موضع گیری ها، حرکت و سکوت خود باشند و الاّ نزول نقمت و نکبت و ابتلا به عذابهای الهی در چنین اوضاع و احوال، شدیدتر خواهد گردید.
* حفظ حریم ها و قداستها
قال الإمام الحسین (ع):« واللهِ لَأَن أُقتَلَ خارجاً منها بِشبر أحبه إلیه من أن أُقتَلَ فیها »(27) :امام حسین(ع ) در پاسخ به ابن زبیر می گوید
.«به خدا قسم کشته شدن در خارج حرم، حتی یک وجب، برای من دوست داشتنی تر است تا اینکه داخل حرم به قتل برسم.»
از دیگر درس ها و پیام های مکتب شهید عاشورا، توجه به ارزش ها و قداست ها و عزم جدی و برنامه ریزی در جهت حفظ حدود و رعایت قداست هاست که در طول زندگی امام حسین(علیه السلام ) و به ویژه در جای جای نهضت، توجه و رعایت این موضوع مشاهده می شود و بارزترین مصداق این مهم، تصمیم گیری برای خروج از مکّه و حرم امن الهی بود؛ آنجا که احساس کرد اگر در حرم امن الهی بماند امکان دارد نظام فاسد دست به فاجعه خطرناکی بزند که هم جان امام به خطر افتد و هم قداست حرم الهی مورد خدشه قرار گیرد؛ لذا تصمیم گرفت برای حفظ قداست و حرمت حرم امن الهی از مکّه خارج شود. (28)
نکته ای که باید به آن اشاره نمود، این است که قداست گرایی یک امر بین المللی است و هر جامعه و ملّت و طرفداران هر مکتب و مشربی بر اساس گرایش ها و اعتقاداتشان، اموری را مقدس شمرده و برای آن امور حریم و محدوده ای را رعایت می کنند. اکنون سخن اینجاست که در نگرش الهی به ویژه مکتب حیات بخش اسلام، منشأ ارزش ها و قداست ها چیست؟آیا با جعل و اعتبار مردم چیزی مقدس می شود؟
در پاسخ باید گفت : اگر برخی از زمان ها و مکان ها و دیگر ارکان مانند نبوت و امامت و ولایت دارای ارزش و قداست ویژه ای هستند، سرچشمه و منشأ همه اینها ذات باری تعالی است. به بیان دیگر، قطعات زمان و مکان ذاتاً باهم تفاوتی ندارند، لکن برخی از زمان ها و مکان ها و دیگر ارکان با انتساب به مبدأ فیاض و در اثر رنگ وصبغه الهی و با جعل و اعتبار شارع مقدس از ارزش و قداست ویژه ای برخوردار شده اند. ارزش رمضان به این است که شهرالله است و ارزش کعبه به این است که بیت الله است وارزش قرآن به این است که کلام الله است و اعتبار مسجد به این است که خانه خداست و قداست پیامبر به این است که رسول الله است و ارزش امام به این است که ولی الله است و قداست و اعتبار ولی فقیه به این است که نیابت از ولی الله را داشته و دارای پرتوی از ولایت الهی است و حرمت و ارزش مؤمن به این است که عبد و بنده خداست.
پس همه و همه ناشی از منبع ارزش هاست که خود دارای قداست ذاتی است و این یعنی همان توحید صمدی قرآنی که اولین و آخرین و اساسی ترین پیام عاشوراست، چه اینکه «هو الأول و الآخرُ و الظاهرُ و الباطنُ»(29).
بنابراین برسالکان مسلک حسینی بلکه بر تمامی مسلمانان فرض است که با الهام از مکتب عاشورا، از تمامی ارزش ها و قداست ها محافظت کنند.
*تبیین رسالت زن مسلمان
از دیگر درس ها و پیام های حماسه جاودانه عاشورا، ارائه الگوی حضور زن مسلمان و متعهد در انجام تکالیف الهی و ترسیم رسالت ایفای نقش زنان در حمایت از دین و رهبری در برابر حکومت ظالم و طاغوت و دفاع از ارزش ها و قداست هاست.
امام حسین (ع) در طراحی نهضت الهی همواره اصرار داشت که اهل بیت و زنان در این نهضت مشارکت داشته باشند و در برابر درخواست ها به ویژه درخواست برادرش محمد حنفیه و امه سلمه اصرار به همراهی آنان داشت و در نهایت، می فرمود :تدبیر الهی این است که اهل بیت و زنان همواره با من باشند؛ اما نقش اهل بیت و زنان در معرفی اهداف نهضت عاشورا، حراست و حفاظت از امامت بعد از امام حسین (ع)، تشریح ماهیت حکومت یزید، افشای جریان نفاق، برانگیختن افکار عمومی و عصیان مردم بر ضد حکومت فاسد بنی امیه و آثار متعدد دیگر، ثابت کرد که تدبیر امام حسین (ع) در همراهی اهل بیت و زنان و مشارکت آنان در نهضت، بسیار هوشمندانه و حساب شده است و اگر چنین امری مورد توجه قرار نمی گرفت نهضت عاشورا می ماند و زمینه فراگیر و تداوم و اثر بخشی آن فراهم نمی شد. (30)
سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
آری، در قضیه کربلا همانطور که مردان فوق العاده و نابغه پیدا شده و سرمشق برای صنف خود گردیدند، زنان نیز خدمات خود را انجام داده و دستورات عملی به صنف زنان داده، نشان دادند که در اسلام چه دستوری برای زن معین شده و چه صفاتی باید در آنها باشد. بعد از شهادت امام (ع) و اصحاب، نوبت بلایا و مصایب به زن ها رسید که از حیث صبر و ثبات قدم و قوت قلب و راستگویی و درست رفتاری و تدبیر و سیاست و احساسات قلبی جهان و جهانیان را مبهوت و متحیر نمودند. در حقیقت اتمام منظور و مقصود امام حسین(علیه السلام)در قضیه کربلا به عهده زنان بود که حضرت سید الشهداء (ع) برای به فعلیت رساندن مقصود خود که نابودی سلطه بنی امیه بود، آنان را با خود برد.
هر یک از زنان وظیفه خود را به خوبی انجام دادند و حسین (ع) را به اندازه توانایی خویش کمک کردند، به طوری که برمردان عالَم سبقت گرفته، گوی افتخار را ربودند و دوش به دوش اصحاب امام حسین(ع) قرار گرفتند؛ مخصوصاً حضرت زینب کبری خواهر امام(س).
ابن عقیله بنی هاشم در این امر خطیر، یگانه معاون و یاور او بود و یک قسمت از هدف امام حسین (ع) را به عهده گرفت؛ چه اینکه قضیه کربلا دارای دو مرحله بود:
یکی از حرکت به مدینه تا شهادت امام حسین (علیه السلام)، دیگر از شهادت تا حرکت از شام یا ورود به مدینه.
قسمت اول را امام حسین (ع )عهده دار بود وقسمت دوم که پرستاری اطفال و تحمل رنج ها و مشقّت ها و مصیبت ها و تشریح ماهیت حکومت یزید و برانگیختن افکار عمومی و. ..بود به حضرت زینب(س)محول شده بود؛ چرا که امام سجاد (ع)به ظاهر مریض بود و نمی توانست به خوبی آن وظایف را انجام دهد و حفظ و نجات او از قتل جز به سکوت تام و تسلیم میسر نمی شد. زینب ظاهراً پرستار او هم بود.پس حضرت زینب زنی بود که دوش به دوش اول مرد عالَم قدم در راه گذاشت. (31)
جلوه هایی از نقش زینب کبری در نهضت عاشورا
پرداختن به همه ابعاد نقش زینب کبری در نهضت عاشورا، در این مختصر، میسر نیست، ولی از باب«ما لا یدرک کلّه لا یترک کلّه»به بعضی از نکات اشاره می شود: 1. هدایت و کنترل بحران پس از شهادت امام حسین(ع)
2. پرستاری و نگهداری از امام سجاد(ع)
3. حفظ جان امام سجاد(ع)
از دیگر نقش های بسیار مهم زینب کبری تلاش در جهت حفظ جان ولی الله و امام بعد از امام
حسین(ع بود و آن هنگامی بود که در مجلس عبید الله بن زیاد فرمان قتل امام سجاد (ع) را صادر کرد، حضرت زینب (س ) فرمود:«یابن زیاد !حسبک من دمائنا، واعتنقه و قالت :لا افارقُه فَإن قَتَلتَه فَاقتُلنی مهع»؛ ای پسر زیاد!آنچه از ما خون ریخته ای تو را کافی است، سپس دست به ؛
گردن امام سجاد (ع) انداخت و گفت : به خدا قسم از او دست نخواهم داشت، اگر قصد کشتن او را داری مرا هم با او بکش. ابن زیاد با دیدن این وضعیت گفت: این زن را چنان می بینم که دوست دارد با این جوان کشته شود و اضافه کرد او را واگذارید که همان بیماری او را بس است.
4. افشای جریان نفاق در کوفه و بیدار نمودن جامعه خفته آن روز.
5. شکستن ابهت و اقتدار یزید.
سخن گفتن یک زن در حال اسارت در مقابل قدرت خودکامه که به حسب ظاهر یک قیام را سرکوب کرده، احساس غرور و پیروزی می کند، کار معمولی و در چارچوب معیارهای متعارف، مشکل به نظر می رسد؛ اما دختر زهرای اطهر (س)، زینب کبری(س ) چنین معجزه ای را از خود نشان داد و چنان ضربه محکمی بر پیکر حکومت خودکامه و قدرت یزید وارد کرد که این ضربه ارکان حکومت را متزلزل نمود. آنجا که با یک تعبیر کوبنده خطاب به یزید فرمود:« یابن الطلقاء »و این جمله کوتاه شجره نامه حکومت اموی را به مردم معرفی کرد.در یکی از فرازهای سخن خود اشاره کرد:
آه چه شگفت انگیز است که ؛ مردان خدا به دست حزب الشیطان کشته شوند.
بعد اضافه کرد :ای یزید!هرآنچه می خواهی، مکر و فریب و کوشش خود را به کارگیر، ولی هرچه تلاش ومکر به کار گیری، هرگز توان آن را نداری که ذکر ما را از یادها بیرون ببری و هرگز توان آن را نداری که وحی ما را نابود کنی.
بالاخره، زینب کبری در طول مدت زندگی و پس از حرکت از شام در مسیر راه و در مدینه نقش بسیار مهمی را در تبیین اهداف نهضت عاشورا و افشای جریان ضد دینی بنی امیه و تاثیر گسترده ای در روشن شدن افکار عمومی جامعه و تزلزل در ارکان حکومت و سقوط تدریجی آن داشت. (32)